۱۳۹۹ بهمن ۱۲, یکشنبه

محمدرضا پهلوی

 محمدرضا پهلوی (۴ آبان ۱۲۹۸ – ۵ مرداد ۱۳۵۹) که به محمدرضاشاه پهلوی و شاه نیز شهرت دارد و تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ با عنوان رسمی اعلی‌حضرت همایونی، شاهنشاه آریامهر خطاب می‌شد،[۲] دومین و آخرین پادشاه دودمان پهلوی و آخرین پادشاه ایران از ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بود. محمدرضاشاه در پی ا

ستعفای پدرش رضاشاه پهلوی و با رای مجلس شورای ملی به پیشنهاد محمدعلی فروغی برای حفظ تمامیت ارضی ایران بر اثر هجوم متفقین به پادشاهی رسید و با انقلاب ۱۳۵۷ برکنار شد.















Mohammad Reza Pahlavi.png

" خط ما فارسی است یا عربی..؟ "



نخستین ابهامی که درباره عربی بودن خط ما بر اندیشۀ کنجکاوان می گذرد ، که چگونه ایرانیان در کشور پهناور خود ، چند ین گونه خط و گویش بومی داشته اند ، یکباره خطی از بیابانهای تفته و میان قبائل فاقد مدنیت ، وام گرفته و به جای خط کهن خود به کاربرده اند ؟ ….

.

اعراب خطی را که درباره اش سخن می گوییم کوفی می نامند و برای نخستین بار در حیره و کوفه در میان رودان با خط آشنا شده و آنرا کوفی نامیدند . زیرا تا پیش ازآن با خط آشنا نبودند و به گفته استاد رکن الدین همایون فرّخ ، اعراب خط نداشته اند و خطی که از حمیر و انبار به حجاز رفته و در زمان ظهور اسلام انتشار یافته ، خط عربی نیست بلکه یکی از متداول ترین خطوط ایرانی بوده که با دگرگونی هایی برای نوشتن زبان عربی بکار رفته است....

.

تغییرشکل الفبای ایرانی به صورت کنونی پس از اسلام روی داد ، تا فراگیری آن برای نو آموزان عرب آسان باشد . حیره سرزمینی بود در کرانه فرات در عراق فعلی و مردمان این شهر مهاجرین عرب بنام لخمیان بودند که درآن دیار فرود آمده و شهر حیره را بنا نهادند . حاکمان حیره دست نشاندگان شاهنشاهی ساسانی و تابع ایران بودند . در آن روزگار برای آسان شدن امور میان حیره و دربار ایران ، دبیران ایرانی برآن شدند تا الفبای خط پارسئ میانه ـ پهلوی را اندکی دگرگون ساخته و با افزودن هشت واژه « ث ح ط ظ ص ض ع ق » شمار واژه های آن را به ۳۲ رسانده و بدین گونه زبان اعراب حیره را که نبتی – عربی بود با این خط ِ تکامل یافتۀ ایرانی بنگارند. واژۀ « ط » دسته دار در پهلوی اشکانی دیده می شود ولی در پهلوی ساسانی جای خود را به« ت » دونقطه داده است .

.

در نتیجه الفبایی که امروز عربی خوانده میشود خطی برگرفته از خط های کهن ایرانی است که از فرگشت خط ایرانی کهن به ایرانی هخامنشی ـ اشکانی و ساسانی پدیدار شده و سرانجام خط دبیرۀ پارسئ امروزی از آن پدید آمد .

.

حال اگراین خط عربی بوده ؟ در عربستان اختراع و استفاده میشد ؟ ! ..

۱ـ چرا قرآن را با آن به نگارش در نیاوردند ؟ … چرا ایشان تا هنگام خلافت عثمان به گردآوری قرآن نپرداختند ؟ و تنها پس از تهاجم به ایران و آشنایی با خط ، آکادمیسین های ایرانی درحیره به تدوین آن همت گماردند ؟ …

۲- اگراین خط از دیرباز در استان حجاز و کاروانشهر مکه کاربُرد داشته ، پس نشانه هایش کجاست که تاکنون نوشته ای از آن که مربوط به پیش از خلافت عثمان و ظهور اسلام باشد ، بروی تکه ای سنگ , دیوار, لوح گلی یا چرم یافت نشده است ؟ …

۳- مهمتر از همه ، خط ، میان مردمی پدید می آید که نیاز و ضرورت آن را حس کنند و بستر کارگیری آن در فرهنگ خود داشته باشند . اعراب نه از زمینه های پیدایش خط برخوردار بودند و نه به آن نیاز داشتند .

کلمۀ خط برگرفته از واژۀ ایرانئ کهن« کت » است که به زبان اعراب راه یافت و سپس درسده های میانه به دست تحصیل کردگان پارسی به ابزار نوشتن در آمده و بر پایه ای که سیبویه – دبیر ایرانی گذارده بود ، صرف شد .

.

ایرانیان ، نقش مهمی در تکامل خط نوشتارئ قرآن و خط عربی داشته اند .

بر خلاف تصّور بسیاری ، که ما خط کنونی را از عرب‌ ها وام گرفته ‌ایم کاملأ اشتباه است ، خط فارسی بعد از اسلام نوع تکامل یافته از خط در زمان اشکانیان و ساسانیان یعنی پهلوی و اوستائی بود . این خط که در سده های پیش وارد عربستان شده و با زبان عربی تطبیق داده شده بود ، بار دیگر پس از تهاجم اعراب وارد ایران شد و ایرانیان در تکامل و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمده‌ ای داشته‌ اند . ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را به‌ فردی بنام ابو اسعد دؤلی الفارس و در قرن اول هجری نسبت داده اند که برای درست خواندن قرآن توسط غیر عرب ‌زبانان از جمله ایرانیان ابداع کرد . ایرانیان بر اساس نیاز زبانی ، الفبای فارسی را قرنها پیش پدید آورده بودند از سده سوم هجری به علت نامه‌ نگاری‌های دیوانی ، خط‌ های مانوی و پهلوی ، جای خود را به الفبای فارسی دادند .

.

از ریشۀ فارسئ الفبای کنونی موسوم به عربی ، می توان به تشابه عجیب خط اوستائی و کوفی پی برد و در صدر اسلام در زبان عربی از نقطه استفاده نمی شد که ما آنرا باب کردیم . نا گفته نماند که پیدایش خط نیاز به بستری برای رشد و تکامل دارد که اقلیم بادیه نشین عربستان عناصر آن را در اختیار اهالئ شبه جزیره قرار نمیداد . به گزارش تاریخ نگاران نامدار در سراسر شبه جزیره عربی حدود پانزده نفر سواد نوشتن در حد میرزا بنویس در امور حمل و نقل کالا داشتند که با این بضاعت اندک توانائئ ابداع خط در اختیار آنها نبود . در حالی که این خط در امپراتوری ایران در ادارۀ امور در زمان اشکانیان و ساسانیان حدود هزار سال مورد استفاده و فرصت تکامل داشته است …


" سپاس از دکتر سعید دیناروند "


🆔 @Kiuomars_Aryaee

۱۳۹۹ بهمن ۱۰, جمعه

تداوم بازداشت و بلاتکلیفی تهمینه مفیدی در بند دو الف زندان اوین

 تهمینه مفیدی، فعال حقوق زنان با گذشت حدود یک ماه همچنان به صورت بلاتکلیف در بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو الف زندان اوین به سر می‌برد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، امروز پنج شنبه ۹ بهمن ماه ۱۳۹۹، با گذشت ۲۷ روز از زمان بازداشت تهمینه مفیدی، این فعال حقوق زنان، کماکان در بازداشتگاه اطلاعات سپاه واقع در زندان اوین تحت بازجویی و به صورت بلاتکلیف به سر می برد.

تهمینه مفیدی روز شنبه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۹، توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران در منزل شخصی در تهران بازداشت شد.

خانم مفیدی طی مدت زمان بازداشت از حق دسترسی به وکیل محروم مانده است.

این فعال حقوق زنان ساکن تهران، از زمان بازداشت تا کنون چندین تماس کوتاه تلفنی با خانواده اش داشته است.

تهمینه مفیدی، از بیماری اختلال دوقطبی رنج می برد و باید به صورت مرتب تحت نظر پزشک و درمان دارویی باشد.

در حالی که خانواده خانم مفیدی داروهای مختص بیماری او را تهیه کرده و تحویل داده اند، در یکی از تماس های تلفنی، شخصی از ماموران زن اطلاعات سپاه از خانواده این فعال حقوق زنان مبلغ ۳۵۰ هزار تومان بابت تحویل داروهای اختلال دو قطبی او خواسته است.

تا زمان تنظیم این خبر از دلایل بازداشت و اتهام های انتسابی علیه این فعال حقوق زنان اطلاع دقیقی در دسترس نیست.


احمد الهی بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان ارومیه منتقل شد

 احمد الهی، شهروند سنی مذهب اهل مهاباد امروز دوشنبه ۶ بهمن‌ماه بازداشت و جهت اجرای حکم حبس 

به زندان ارومیه منتقل شد. آقای الهی تیرماه امسال توسط دادگاه انقلاب ارومیه به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. این حکم با تسلیم به رای به ۹ ماه حبس تعزیری تقلیل یافت.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز دوشنبه ۶ بهمن‌ماه ۱۳۹۹، احمد الهی، شهروند سنی مذهب اهل مهاباد بازداشت و جهت اجرای حکم حبس به زندان ارومیه منتقل شد.

آقای الهی تابستان ۹۷ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از ۳ ماه با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

احمد الهی تیرماه امسال توسط شعبه ۲ دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی شیخلو از بابت اتهام “تبلیغ علیه نظام و به نفع گروه‌های سلفی” به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. این حکم با تسلیم به رای به ۹ ماه حبس تعزیری تقلیل یافت.
احمد الهی ۳۳ ساله و شهروند سنی مذهب، هم اکنون در بند سیاسی زندان ارومیه بسر می‌برد.​


۱۳۹۹ بهمن ۶, دوشنبه

بازداشت ۹ زن در کُردستان طی ۱۰ روز

 هه‌نگاو: طی کمتر از دو هفته ۲۰ زن در شهرهای مختلف کُردستان بازداشت و یا به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران احضار و مورد بازجویی قرار گرفته‌اند.

بازداشت ۹ زن در کُردستان طی ۱۰ روز

با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، باشروع موج جدید بازداشت شهروندان کُرد که از ۲۰ دی (۹ ژانویه) آغاز شد، دستكم ۹ زن در شهرهای کرمانشاه، بانه، نقده، بوکان و مهاباد توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شده‌اند.

بر طبق این گزارش سه نفر از زنان بازداشت شده به نام‌های نازنین اتابکی و نسرین یزدانی‌پور اهل کرمانشاه و ترانه محمدی اهل بانه همان روز بازداشت آزاد شده و پنج زن دیگر کماکان در بازداشت به سر می‌برند.

همچنین، دریا طالبانی و اسرین محمدی اهل مهاباد و عظیمه ناصری اهل بوکان که روز شنبه ۲۰ دی (۹ ژانویه) در شهرهای مهاباد، تهران و بوکان بازداشت شده بودند، هم‌اکنون در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیه محبوس هستند و تماس‌های کوتاه یک دقیقه‌ای با خانواده‌هایشان داشته‌اند.

از سوی دیگر، از سرنوشت گلاویژ عبداللهی اهل نقده، فریبا احمدی و روژین محمدپور اهل بوکان که در تاریخ ۲۴ دی و ۳۰ دی بازداشت شده‌اند هیچ خبری در دست نیست و محل نگهداریشان نامعلوم است.

هه‌نگاو مطلع شده است که طی دو هفته گذشته دست‌کم ۱۱ فعال زن دیگر در در شهرهای کرمانشاه، مریوان، بوکان و مهاباد توسط نهادهای امنیتی احضار و مورد بازجویی قرار گرفته‌اند.

اسامی افراد بازداشت شده به شرح زیر است؛

۱ـ دریا طالبانی اهل مهاباد در تاریخ ۲۰ دی‌ماه در مهاباد بازداشت شده است.
۲ـ اسرین محمدی اهل مهاباد در تاریخ ۲۰ دی‌ماه در تهران بازداشت شده است.
۳ـ عظیمه ناصری اهل بوکان در تاریخ ۲۰ دی‌ماه در بوکان بازداشت شده است.
۴ـ ترانه محمدی اهل بانه در تاریخ ۲۲ دی‌ماه در بانه بازداشت شده است.
۵ـ گلاویژ عبداللهی اهل نقده در تاریخ ۲۴ دی‌ماه در ن نقده بازداشت شده است.
۶ـ نازنین اتابکی اهل کرمانشاه در تاریخ ۲۷ دی‌ماه در کرمانشاه بازداشت شده است.
۷ـ نسرین یزدانی‌پور اهل کرمانشاه در تاریخ ۲۷ دی‌ماه در کرمانشاه بازداشت شده است.
۸ـ فریبا احمدی اهل بوکان در تاریخ ۳۰ دی‌ماه در بوکان بازداشت شده است.
۹ـ روژین محمدپور اهل بوکان در تاریخ ۳۰ دی‌ماه در بوکان بازداشت شده است.​


تداوم محرومیت از درمان منیره عربشاهی در زندان کچویی کرج

 منیره عربشاهی، فعال مدنی محبوس در زندان کچویی کرج علیرغم دستور پزشکی قانونی جهت اعزام درمانی تاکنون از رسیدگی پزشکی محروم مانده است.

این امر در حالی است که زندان کچویی کرج پیشتر هزینه اعزام این فعال مدنی به بیمارستان را دریافت کرده اما دادستانی کرج مدعی است که تاکنون نامه‌ای مبنی بر درخواست اعزام برای درمان از زندان نگرفته است. منیره عربشاهی و دخترش یاسمن آریانی، از مخالفان حجاب اجباری هستند که دوران محکومیت خود را در زندان کچویی کرج سپری می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، منیره عربشاهی، فعال مدنی محبوس در زندان کچویی کرج علیرغم دستور پزشکی قانونی جهت اعزام درمانی تاکنون از رسیدگی پزشکی محروم مانده است.

این امر در حالی است که زندان کچویی کرج از دو هفته پیش هزینه اعزام این فعال مدنی به بیمارستان را دریافت کرده اما دادستانی کرج کرج مدعی است که تاکنون نامه‌ای مبنی بر درخواست اعزام به درمانی از زندان نگرفته است. به گفته یک منبع مطلع خانم عربشاهی به دلیل ورم غدم تیروئید در صحبت کردن نیز دچار مشکل شده است.
این منبع مطلع در گفت‌وگو با هرانا در این خصوص می‌افزاید: «خانواده ایشان از زندان به دادستانی مراجعه می‌کنند اما هیچکس پاسخ درستی نمی‌دهد و هر یک دیگری را مقصر جلوه می‌دهد. قاضی شعبه ۱۰ دادستانی کرج می‌گوید نامه‌ای از زندان دریافت نکرده، قاضی ناظر بر زندان خانم دهقان نیز سمت دیگر را مقصر این اهمال کاری معرفی می‌کند و این بین به تنها چیزی که توجه نمی‌شود سلامت منیره عربشاهی است.»
یاسمن آریانی از مخالفان حجاب اجباری در حالی که در تاریخ ۲۵ بهمن ۹۷ با پایان حبس از بابت محکومیت پیشین خود از زندان اوین آزاد شده بود، در تاریخ ۲۱ فروردین ۹۸ مجددا بازداشت و به بازداشتگاه وزرا در تهران منتقل شد. وی به همراه مادرش منیره عربشاهی که یک روز بعد از فرزندش بازداشت شد، به زندان قرچک ورامین منتقل شدند. آنها نهایتا در تاریخ ۲۲ مرداد ۹۸ از زندان قرچک ورامین به بند زنان زندان اوین منتقل شدند و مجددا در تاریخ ۳۰ مهرماه امسال از بند زنان زندان اوین به زندان کچویی کرج تبعید شدند.

این دختر و مادر زندانی مردادماه ۹۸ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه محاکمه و هرکدام از بابت اتهامات “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و تشویق و فراهم نمودن موجبات فساد و فحشا” به ۱۶ سال حبس تعزیری و در مرحله تجدیدنظر هرکدام مجموعا به ۹ سال و ۷ ماه حبس محکوم شدند. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۵ سال و شش ماه زندان در خصوص هر یک از آنها قابل اجرا است.


۱۳۹۹ دی ۲۰, شنبه

گزارشی از آخرین وضعیت و نامه سعید ماسوری در آغاز بیست‌ویکمین سال حبس

 

جمعه ۱۹ دی‌ماه ۱۳۹۹، سعید ماسوری، زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج علیرغم تحمل ۲۰ سال حبس از محکومیت ابد خود همچنان بدون مرخصی و چشم‌اندازی از آزادی زودهنگام تحمل حبس می‌کند.

آقای ماسوری اکنون با نوشتن نامه‌ای یاد و خاطره شماری از اعدام شدگان در سال‌های حبس خود را گرامی داشته است.

متن کامل این نامه که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته است، عینا در ادامه می‌آید:

«به بهانه بیستمین سالگرد دستگیری و زندان

بیست سال از ۱۹ دی‌ماه ۷۹ گذشت و وارد بیست و یکمین سال زندان شدم. شاید برای کسانی ”۲۰” تنها یک عدد باشد ولی با نگاه ”تحمل حبس در زندان“ چیزی بیشتر از یک عمر است… ۲۰ سال تمام، اوج شقاوت‌ها و رذالت‌ها و در مقابل اوج زیبائی‌ها و رشادت‌ها را نه فقط تجربه که زندگی کردم.

از اولین لحظات دستگیری که تلخی آن به حدی بود که حتی حافظه‌ام هم از پذیرفتن آن سر باز می‌زد و نمی‌خواست آن را در دایره محفوظات خود نگاه دارد تا دیدار و زندگی کردن هر چند کوتاه با زیباترین، بالابلندترین و رشیدترین فرزندان این آب و خاک، سروقامتانی که جلادان و شمریان زمان تک به تک آن‌ها را با طناب‌های حقه و کین و شقاوت خود، بر تیرک‌های اعدام، به دارشان آویختند و عاجز از درک این مفهوم که به قول آن بزرگ زن آزاده “ما رایت الا جمیلا” (که من چیزی جز زیبایی نمی‌بینم) که اشاره‌اش به زیبایی، انسان‌ها و قهرمانانی بود که آگاهانه و سرافرازانه به پای چوبه‌های دار رفتند و آنچنان مرگ و نیستی را هم مغلوب خود کردند که امثال رئیسی و اژه‌ای و …. را هم با “طناب” و “ساطورهای خونین قصابی‌شان” به سخره گرفتند… از خودگذشتگانی که بر فراز چوبه های دار و در زیر سنگ چین دیوارهای زندان و حتی گورستان هم بر آزادی و حیات انسانی هم نوعانشان اصرار می ورزند، تا دیگر دخترکان معصوم برای لقمه ای نان در خیابان پرسه نزنند و پسرکان‌مان تا کمر در سطل های زباله خم نشوند و جوانانمان به خاطر کولبری و یا قاچاق سوخت به گلوله بسته نشوند. قهرمانانی که حاضر شدند به این خاطر آخرین سلاح یعنی “مرگشان” را هم به کار گیرند… و اگر این اوج زیبایی انسان و قهرمانی نیست، پس چیست؟؟ و به همین خاطر هم مرگشان آن هم به دست این سفله‌ترین سفله‌گان فریادی است که هیچ گاه بی‌پاسخ نمانده و نمی‌ماند. آری، “و ما رایت الا جمیلا”.

از اولین اعدام‌هایی که در زندان شاهد بودم، یعنی حجت زمانی، ولی الله فیض، قهرمانانی از ایلام و کرمانشاه تا علی صارمی راد مردی از لرستان و شاهرخ زمانی سرافراز مردی از آذربایجان تا حاج محمد آقایی (اصفهان)، جعفر کاظمی و محسن دگمه چی از دلیران تهران تا علی حیدری، فرهاد وکیلی و فرزاد کمانگر و شیرزن کرد شیرین علم هولی که شهادت قهرمانانه‌اش گواهی بود بر عظمت روح انسانی او و به هیچ انگاشتن موانع و بن‌بست های امنیتی و سنتی … و انبوه انبوه دیگر ستارگان این آسمان شب زده: محمد ثلاث، احسان فتاحیان، شیرکوه معارفی… و عاقبت به خون غلتاندن جگرگوشگانم زانیار و لقمان مرادی که هنوز عطر وجودشان را در کنارم احساس می‌کنم و رامین حسین پناهی و همه از کوه مردان کردستان و البته جوشش این خون‌های “به زمین ریخته” و به ” آسمان سر کشیده” را در میان مردم در سال‌های ۹۶ ،۹۷ و ۹۸ تاکنون شاهد بودیم و باز خون‌های دیگر: محمدرضا صالحی و نوید افکاری و و و که همه نه اجسادی که بذرهایی شدند در زیر خاک و خون‌هایی که در رگان تاریخ جاری گردیدند.

براستی اگر نبود انسان‌هایی از این گونه که با فدای خود، هستی و زندگی را برای دیگران مطالبه کنند، البته بربریت بر چرخه حیات غالب بود نه انسانیت! اگر فدا و ایثار را خواستن برای دیگران و پرداخت به دیگران بدانیم و یا صرف نظر کردن از آنچه می‌تواند برای خود و از آن خود باشد، به نفع و به خاطر دیگران… آنگاه فصلی ممیزه برای انسان و حیوان ترسیم کرده‌ایم… و هرچه درجه فدا بالاتر به همان میزان مدار انسانی بالاتر.

چه بسا با این ویژگی بوده که انسان اجتماعی شد و اساسا انسان شد. همین فدا کردن و گذشتن از درهمی و نانی، از کامی و از نامی تا عاطفه و جانی است (برای دیگران) که برای خدا باوران روز حساب و معاد را معنا می‌کند و برای خداناباوران انسان و انسانیت را… و در نبود آن نه ”خدا“ و ”حساب“ معنایی داشت و نه انسانیت، همه چیز کماکان در مدار ماقبل انسانی.

نمی‌دانم منظور شاملو چه بود آنجا که می‌گفت: …همچنان‌که سکوت آفتاب ظلمات است، سکوت آدمی اما، فقدان جهان و خداست… و ای کاش پیش‌تر اضافه می‌شد که ”غیبت فدا، فقدان آدمی است و انسان! در غیر اینصورت اگر انسان تنها ”تلاشی از پی زیستن” بود ”به رنج‌بارتر گونه‌ای ابلهانه“ سفری بود از دهلیزهای خم اندر خم و پیچ در پیچ… از پی هیچ!

فدا و ایثار اوج آگاهی است، اوج آزادی است، اوج اراده و والاترین انتخاب است، فلذا برای فرزند انسان تنها تجلی‌گاه واقعی ”عشق“.

و از آنجایی که کشته‌شدگان ما هم عاشق‌ترین عاشق‌ها بودند، در اوج انسانیت خود حامل خبر بزرگ ”پیروزی انسان“ بودند و در مسیر مداوم تاریخ از قلمرو ضرورت و اجبار به سوی آزادی و رهایی.

نتیجه آنکه با این سرمایه انسانی که از سال‌های شصت و شصت و هفت تا به امروز شاهد آن بوده‌ایم تهدید و ارعاب‌های مهره‌های ریز و درشت حکومتی به اعدام و سرکوب راه به جایی نخواهد برد.

صبح آزادی نزدیک است.

سعید ماسوری/ دیماه ۱۳۹۸/ زندان رجایی شهر کرج.»

دکتر سعید ماسوری متولد ۱۳۴۴ است. وی به منظور ادامه تحصیل در کشور نروژ به سر می‌برد تا اینکه در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۰ به خانواده ایشان اطلاع دادند که سعید در حین بازگشت به ایران توسط ماموران وزارت اطلاعات در شهرستان دزفول دستگیر شد. او در تاریخ ۱۹ دی‌ماه ۱۳۷۹ به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران در شهرستان دزفول بازداشت شد؛ هر چند باید اشاره کرد که در اردیبهشت سال بعد به خانواده وی بازداشت او اطلاع داده شد. ایشان از زمان دستگیری مدت ۱۴ ماه را در یکی از سلول‌های انفرادی اداره اطلاعات اهواز سپری کرد و پس از آن به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.

این زندانی سیاسی نهایتا در سال ۱۳۸۱ در دادگاه انقلاب تهران با اتهام محاربه به اعدام محکوم شد ولی در ‌‌‌‌نهایت حکم وی به حبس ابد تقلیل پیدا کرد.

آقای ماسوری از زمان بازداشت تا این لحظه بدون هیچ‌گونه مرخصی در اماکن مختلفی از جمله بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز، زندان اوین و زندان رجایی شهر کرج حبس خود را سپری کرده است. این زندانی سیاسی در طی ۲۰ سال تحمل حبس، بارها و در مواجهه با اقدامات غیرقانونی مسئولان زندان‌ها و نیروهای امنیتی اعتصاب غذا کرد و سابقه آسیب‌دیدگی جسمی و محرومیت از مراقب پزشکی در زندان را نیز دارد.

آزادی سیاوش جوان با تودیع قرار وثیقه از زندان ارومیه

 به صورت موقت

 و تا پایان مراحل دادرسی از زندان ارومیه آزاد شد. آقای جوان مهرماه امسال توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شده بود. وی در تاریخ ۲۷ مهر با پایان مراحل بازجویی به زندان این شهر منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز سه‌شنبه ۱۶ دیماه ۱۳۹۹، سیاوش جوان، شهروند سنی مذهب از زندان ارومیه آزاد شد.

آزادی آقای جوان با تودیع قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی، به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی صورت گرفته است.
سیاوش جوان مهرماه امسال توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شده بود. وی در تاریخ ۲۷ مهر با پایان مراحل بازجویی به زندان این شهر منتقل شد.

اتهام مطروحه علیه وی عضویت در گروه‌های سلفی عنوان شده است.

سیاوش جوان، متاهل و از شهروندان سنی مذهب اهل ارومیه است.