سازمان ملل ششم فوریه را روز جهانی مبارزه با ناقص سازی اندام جنسی زنان نامیده است. روزی برای درنگ در اشکال خشونت، نقض حقوق انسانی زنان و نقش سنت و تحجر. سالانه یک میلیون نفر به آمار دختران ختنه شده افزوده میشوند.
زن کولی کیسه کتانی کوچکی را از ته کیفش در آورد. با انگشتانش چیزی را درون آن جستجو کرد و تیغی شکسته یافت. به تیغ تف انداخت و بعد آن را به لباسش مالید. دیگر چیزی ندیدم چون مادرم شالی را روی چشمهایم بست.بعد حس کردم گوشتم را میبرند؛ حساسترین بخش بدنم را… بعد از حال رفتم. وقتی به هوش آمدم درد میان پاها آنقدر شدید بود که آرزو میکردم بمیرم. احساس کردم در فضا معلق میشوم… چشم بندم کنار رفته بود. زن پشتهای خار کنار خودش گذاشته بود و با خار پوستم را سوراخ میکرد و با نخی سفید بخیه میزد. دوباره بیهوش شدم و این بار که به هوش آمدم، دیدم پاهایم را از قوزک تا باسن با نوارهای پارچه به هم بستهاند….
اعتقاد عمومی در سومالی این است که چیزهای بدی میان رانهای دختر وجود دارد، چیز ناپاکی که باید برداشته شود و واریس، دختر سومالیایی، در پنج سالگی چنین تجربهای را پشت سر گذاشت. زن کولی اندام جنسی او را برید، دوخت و تنها سوراخی به اندازه قطر یک چوب کبریت برای دفع خون یا ادرار باقی گذاشت. تضمینی برای پاک ماندن تا زمان ازدواج و حشری نشدن: «وقتی بندها را از پاهایم باز کردند متوجه تکهای پوست شدم که کاملا صاف بود و رد زخمی مثل زیپ وسط آن دیده میشد. آن زیپ محکم بسته شده بود… اندام جنسیام مثل دیوار آجری مسدود شده بود…»
واریس خوش شانس بوده که زنده میماند. او در بخشی از زندگینامهاش، کتاب “گل صحرا” تعریف میکند: «در سفرهایمان خانوادههایی را میدیدیم و من با دختران آنها بازی میکردم. گاه وقتی دوباره آنها را میدیدیم دخترها دیگر نبودند اما هیچکس در باره غیبتشان یا خودشان چیزی نمیگفت. آنها در نتیجه مثله شدن مرده بودند؛ خونریزی تا حد مرگ، شوک، عفونت یا کزاز…»
کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل از سال ۲۰۰۴ ششم فوریه را روز جهانی مبارزه با ناقص سازی اندام جنسی زنان نامیده است. روزی برای درنگ در ابزارهای خشونت علیه زنان، نقض حقوق انسانی آنها و سنتها و تحجر، روزی که با پیشنهاد بانوی اول نیجریه، استلا اوباسانجو، پایهگذاری شد.
واریس دیری، نویسنده کتاب “گل صحرا” و سفیر سازمان ملل در مبارزه با ختنه زنان
سازمان ملل ختنه را عامل مرگ و میر سالانه یک میلیون زن میداند؛ سنتی که در ۲۸ کشور جهان جریان دارد و آمیزهای است از خرافه، مذهب و باورهاى قبيلهاى. همچنین برآورد میکند که ۲۰۰ میلیون زن در سراسر جهان ختنه شده باشند. حدود یک چهارم این آمار را دختران زیر ۱۴ سال تشکیل میدهند و ده کشوری که در صدر فهرست بیشترین موارد ختنه زنان قرار دارند، همگی آفریقایی هستند: سومالی با ۹۸درصد و گامبیا با ۷۵ درصد، در اولین و دهمین رده نشستهاند.
در ایران رسم ختنه زنان در کردستان، بوشهر، هرمزگان، بندر گنگ، جاسک، خوزستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان وجود دارد. گفته میشود این سنت در مناطق جنوبی ایران از طریق رفت و آمد دریایی به هند و سومالی وارد کشور شده است. در مناطق غربی، ختنه زنان در آذربایجان، اورامانات، بانه، نوسود، پاوه، پیرانشهر و حتی اطراف ارومیه به چشم میخورد.
آفریقا بالاترین نرخ ناقص سازی اندام جنسی دختران و زنان ۱۵ تا ۴۹ ساله را دارد و سومالی با ۹۸درصد زن و دختر ناقص شده، در راس همه کشورهاست. گینه (۹۷ درصد)، جیبوتی (۹۳ درصد)، سیرالئون (۹۰ درصد)، مالی (۸۹ درصد)، مصر (۸۷ درصد) و اریتره (۸۳ درصد). گامبیا و موریتانی بیشترین نرخ ختنه دختران زیر ۱۴ سال را دارند.
مصر در سال ۱۹۹۷ قانونی را تصویب کرد که طبق آن دختران تنها در مراکز پزشکی مجاز ختنه شوند، اما از سال ۲۰۰۷ و وقتی دختر جوانی در اثر خونریزی در یک کلینیک جان سپرد، این کار ممنوع است. با وجود این، مصر نرخ ۸۷درصدی زنان ختنه شده را حفظ کرده و خاستگاه “ختنه فرعونی” است که از عضو جنسی دختران جز یک سطح به هم دوخته و سلاخی شده چیزی باقی نمیگذارد.
پزشکانی که با زنان و دختران ختنه شده سر و کار دارند، رنج آنها را وصف نشدنی میدانند؛ خون پریود مجرای خروج نمییابد، مثانه به خوبی تخلیه نمیشود و فرد به مرور دچار بیاختیاری ادرار میشود. باز شدن اندام جنسی دوخته شده در شب ازدواج نیز یک شکنجه واقعی است. آنها در دراز مدت به سردمزاجی، افسردگی یا کج خلقی دچار میشوند به دلیل سخت شدن بافت زخم، زایمان بسیار دشواری در انتظارشان است. برخی از آنها که در خانه وضع حمل میکنند، جان خود را در زمان وضع حمل از دست میدهند.
ختنه دختران در آلمان، امری غیرقانونی و قابل پیگرد است و از سال ۲۰۱۵، ناقصسازی اندام جنسی دختران در خارج از آلمان نیز جرمانگاری شده است. سازمان “تر د فم” اعلام میکند که ۷۰ هزار زن ختنه شده در آلمان زندگی میکنند که به خانوادههای مهاجر تعلق دارند و مثلهسازی اندام جنسی دختران را هنگام سفر به زادگاههای خود یا سایر کشورهای اتحادیه اروپا از جمله فرانسه انجام میدهند.
واریس دیری زندگی پرماجرایی داشت. در فرار از ازدواجی که برایش تدارک دیده بودند، از قریه زادگاهش گریخت، سر از اروپا در آورد، مانکن شد، اندام مثلهشدهاش را با کمک یک پزشک انگلیسی تا حدودی ترمیم کرد اما هیچگاه معنای لذت جنسی را نچشید. او در کتاب “گل صحرا” مینویسد: «دریافتم به دو دلیل باید در باره ختنه شدنم صحبت کنم. ابتدا به این دلیل که این موضوع عمیقا مرا آزار میدهد. علاوه بر مشکلات جسمی که هنوز گریبانگیرم است، هیچ وقت به لذت رابطه جنسی پی نخواهم برد. احساس میکنم ناقصم، معلولم و دانستن این که هیچ کاری برای تغییر اوضاعم نمیتوانم بکنم مایوس کننده ترین احساسی است که دارم… بالاخره عاشق شدم اما اگر امروز از من بپرسید از رابطه جنسی لذت میبری میگویم به مفهوم واقعی آن نه من فقط از این که جسما در کنار او باشم لذت میبرم چون دوستش دارم…»
او بود که با مقالهای در مجله “ماری کلر”، چشم افکار عمومی و کنشگران حقوق بشری را به شرایط روحی و جسمی دختران ختنه شده باز کرد و سرانجام به سازمان ملل و سازمان جهانی بهداشت پیوست تا به کارزارهای توقف ختنه کمک کند.
واریس دیری میگوید: «در آفریقا زنی که ختنه نشده باشد کثیف، حشری و نامناسب برای ازدواج به حساب میآید. درست مثل خانوادههای غربی که فکر میکنند وظیفه دارند دخترانشان را به مدرسههای خوب بفرستند، مادران آفریقایی هم فکر میکنند وظیفه دارند بهترین موقعیت ممکن را برای ازدواج دخترانشان فراهم کنند. هیچ دلیلی برای مثله کردن هر ساله میلیونها دختر وجود ندارد مگر جهل و خرافات…»