آیدا قجر، با انتشار مقاله ای با عنوان خامنهای؛ بیپروا در برابر مردم، سر به زیر در برابر دیگران در ایران وایر نوشت:
چهار روز بعد از ترور “محسن فخریزاده”، کارمند ارشد سپاه پاسداران، روایتهای متناقض مسئولان نظام از حادثه نشان از سردرگمی آنها دارد. علی خامنه ای در پیامش نامی از آمریکا و اسرائیل نبرده است و دبیر شورای عالی امنیت ملی میگوید از انجام چنین عملیاتی پیشتر مطلع بودهاند. برخی دیگر نیز از نفوذ و رخنه در دستگاه امنیتی نظام سخن گفتهاند. اما همه در یک نقطه مشترکاند: نظام نتوانسته است امنیت یکی از مهمترین مهرههای موشکی، هستهای و نظامی خود را در نزدیکی پایتخت خود تامین کند.
این ترور چهار ماه بعد از ترور دومین مقام القاعده در تهران، صورت گرفت که بیش از همیشه به این پرسش در افکار عمومی دامن زده است که چرا آنهمه تهدید و لاف قدرت و اقتدار فقط دامن مردم را میگیرد اما خامنه ای و حکومت تحت امرش از رویارویی با دشمن خارجی و تامین امنیت مقامات خود عاجز است؟
خامنه ای یک سال پیش، در واکنش به “قاسم سلیمانی”، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، از “انتقام سخت” گفت و کمتر از یک هفته بعد پایگاه خالی نیروهای آمریکایی را در عراق با موشک زدند و همزمان، ۱۷۶ انسان را که با هواپیما به خانههایشان باز میگشتند سرنگون کردند و کشتند.
گفتنی است که سپاه پاسداران پیش از این حمله به نخست وزیر عراق خبر داده بود که به امریکایی ها بگویید پایگاه را ترک کنند و بعد هم اعلام کردند ما نمی خواهیم که سربازان بی گناه امریکایی کشته شوند.
اکنون نیز انتظار میرفت که مواضع و عملیات انتقامجویانه و تندی در پیش باشد، اما واکنش خامنهای چیزی جز “پیگیری و مجازات” نبود.
خانم قجر نوشته است: بسیاری از نگاهها در شبکههای اجتماعی به این نکته بود که حکومت نه تنها از تامین اقتصاد مردم عاجز است، بلکه از تامین امنیت مقامات ارشدش نیز ناتوان است؛ در عوض مقابل دنیای خارج از مرزهای ایران رجزخوانی میکند و با تشدید فضای امنیتی بر جامعه مدنی ایران، آن “انتقام سخت” را از مردم کشور میگیرد؛ مثل سرکوب بیشتر.
در همین هفته گذشته، قوه قضاییه ایران با صدور بخشنامهای دستور داد که وکلا به شرطی حق وکالت دارند که به قانون اساسی، جمهوری اسلامی و ولیفقیه ملتزم باشند و حجابشان را در فضای مجازی و واقعی رعایت کنند. هر گونه “تردیدی” در این اصول میتواند پروانه وکالت آنها را باطل کند.
این مساله در درجه اول وکلای حقوق بشری را هدف خود قرار میدهد که همواره تحت اتهامات و تهدید قرار داشتهاند. گویی جمهوری اسلامی هر اندازه که در تامین امنیت و معیشت ناتوان است در تنگتر کردن حلقه حقوق مردم چنگ و دندان نشان میدهد.
سه روز پیش از ترور فخریزاده، رهبر جمهوری اسلامی حاضر شده بود که قرنطینه را بشکند و با رعایت فاصله معین، در جلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی حاضر شود. او در این دیدار به تنگدستی مردم پرداخت و مسئله اقتصادی را “موضوع اصلی” ایران عنوان کرد. هرچند البته راه حل را در عدم مذاکره با آمریکا تعریف کرد و از چیزی به نام “«خنثیسازی تحریمها و غلبه بر آنها” سخن گفت.
همزمان در هفتهنامه “خط حزبالله” پایگاه رسمی خامنه ای نیز شمارهای با تیتر “دغدغه معیشت مردم” منتشر شد که باز هم به بیانات خامنهای پرداخته بود که مثل قبل، بدون هیچ راهحلی، در پی “جهش تولید” است.
محمد جواد اکبرین، روزنامهنگار، نیز در این باره گفته است: خامنهای به عنوان سیاستگذار نظام ، مردم ایران را به چشم “موش آزمایشگاهی” مینگرد: « این دو موضوع یک فرق اساسی دارند. در بحران اقتصادی و در همان دیدار از مسئولان میخواهد “به دل مشکلات بروند و به فکر غلبه بر تحریمها باشند”. این “دل مشکلات” دقیقا کجاست که هنوز در آن نرفتهاند؟ انگار هنوز ظرفیتهایی برای فلاکت بیشتر وجود دارد که بدش نمیآید تا زنده است امتحان کند. او که آفتاب لب بام است و مردم هم که چهار دهه موش آزمایشگاهی نظام، باز هم تست میکند شاید جواب داد. از سفره او و هیات حاکمه که چیزی کم نمیشود، سفره مردم است که تنگتر و سرانجام نابود میشود.»
او افزود: حکومتِ اسلامی ایران: «لاف در غربت و لات کوچههای خلوت است».