یکی از داستانهای کتاب مقدس در انجیل یوحنا داستان نجات زن سامری است و اهمیت آن از این جهت است که یهودیان و سامریان دشمنی دیرینه با همدیگر داشتند.
روزی عیسی مسیح به همراه شاگردانش وارد شهری شدند. عیسی به آنها گفت که برای خرید غذا به شهر بروند و خودش در کنار چاهی نشست و استراحت کرد. زنی سامری برای کشیدن آب از چاه به آنجا آمد. عیسی به او گفت که کمی آب به من هم بده! زن از گفته عیسی متعجب شد و به او گفت درست نیست که ما با هم صحبت کنیم. اما عیسی گفت اگر می دانستی چه کسی از تو تقاضای آب کرده است دیگر این حرف را تکرار نمی کردی زیرا من می توانم به تو آب زندگی دهم.
زن به عیسی گفت که این چاه عمیق است و تو دلو هم برای کشیدن آب نداری. چگونه می خواهی به من آب حیاتبخش عطا کنی؟
عیسی به او گفت اگر تو از از آب این چاه بنوشی دوباره تشنه خواهی شد ولی آبی که من به تو می دهم به تو زندگی ابدی خواهد داد. زن به عیسی گفت ای آقا این آب را به من بده که دیگر هرگز تشنه نشوم و مجبور نشوم برای کشیدن آب مسافت زیادی را طی کنم.
اما منظور عیسی از آب، حقیقت واقعی در مورد خدا و ملکوتش بود که هر که از آن بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد.
عیسی به او گفت که برو و شوهرت را به اینجا بیاور و زن در پاسخ گفت که من شوهر ندارم. عیسی گفت که تو راست می گویی و تو پنج شوهر داشته ای و مردی که اکنون با توست شوهرت نیست، برو و دیگر گناه نکن. زن بسیار متعجب شد و به او گفت تمام این حرفها حقیقت دارد ولی تو این چیزها را از کجا می دانی؟
در همان لحظه شاگردان برگشتند و از اینکه عیسی را با آن زن سامری در حال صحبت دیدند بسیار تعجب کردند. زن با عجله به شهر رفت و موضوع را با دیگران در میان گذاشت و به آنها گفت مردی یهودی در کنار چاه است که تمام حقایق زندگی مرا برایم آشکار کرد.
شاگردان به عیسی گفتند که ما برایت غذا آورده ایم اما عیسی به آنها گفت که من خوراکی دارم که شماها از آن بیخبرید. شاگردان با خود گفتند آیا کسی به او غذا داده است؟ و عیسی گفت غذای من این است که خواست خدا را بجا آورم و کاری را که بر عهده من گذاشته انجام دهم.
پس از اینکه دیگران از موضوع با خبر شدند فوج فوج برای دیدن عیسی بر سر چاه آمدند و بسیاری از سامریها به او ایمان آوردند.
نتیجه ای که از این داستان می توان گرفت اینست که مردم از هر نژادی که هستند فقط با ایمان به خدا می توانند به زندگی ابدی نائل شوند و ما نیز به عنوان ایماندار می بایست این حقیقت را به دیگران بیاموزیم و به آنها برای رسیدن به آن کمک کنیم.